جدول جو
جدول جو

معنی تعلیم نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

تعلیم نمودن(یَبَ کَ / کِ دَ)
آموزانیدن. آموختن چیزی به کسی:
به هر سالی که دولت می فزودش
خرد تعلیم دیگر مینمودش.
نظامی.
و رجوع به تعلیم و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دارْ یَ / یِ زَ دَ)
علم کردن. آماده کردن، برافراشتن، بادبان کشیدن. (ناظم الاطباء). رجوع به علم کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از علم نمودن
تصویر علم نمودن
آماده کردن، بادبان کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلام نمودن
تصویر اعلام نمودن
آگهی دادن
فرهنگ واژه فارسی سره